به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جوان آنلاین، فقط چند ثانیه قبل از سررفتن شیر همه چیز عادی به نظر میرسد، اما ناگهان همه چیز خراب میشود. این ما هستیم که باید قبل از سر رفتن شیر حواسمان را جمع کنیم، در غیر این صورت تبعات آن پای خودمان خواهد بود.
درست در نیمه تابستان نزدیک به ۶۰ نفر در بارانهای موسمی ایران جان باختند. خبر همینقدر تلخ است که آمار میگوید. مگر میشود در باران موسمی این حجم از خسارت جانی و مالی رقم بخورد؟! ایراد کار کجاست؟! ساختار نظام مدیریت بحران؟ قانونهای موجود و یا شیوه مدیریت و نگرش سیاستگذاران این حوزه؟
جواب ساده است. مدیریت در بحران هنری است که باید برای آن چاره اندیشی درست انجام داد و متاسفانه ما در مدیریت وضعیتهایی شبیه سیلهای اخیر با بحران مواجه هستیم. نه میگویند "مدیریت قبل از بحران"، نه میگویند "مدیریت پس از بحران"، میگویند «مدیریت بحران» تا جامعیت آن قبل و بعد را در بر گیرد.
طبق آمار مراجع بین المللی، کشور ما ششمین کشور حادثه خیز جهان است. از ۴۱ نوع حادثه طبیعی شناخته شده در جهان، امکان وقوع ۳۱ نوع آن در ایران وجود دارد. زلزله، سیل، رانش زمین، سنگ لغزش، فرسایش خاک، نفوذ و پیشروی آب دریا، رسوب زایی، تخریب ساحلی، مرداب زایی، کویرزایی، انجماد و سرمازدگی، تگرگ، بهمن، طوفان، آلودگی آب و هوا، آلودگی محیطزیست، آفات و بیماریهای نباتی، خشکسالی، آتشسوزی جنگلها و مراتع، صاعقه، ریزش حوضههای آهکی، نشستهای زمین و باتلاق زایی و ... از جمله این موارد است. از میان این موارد، حوادث آب وهوایی و سیل و زلزله و حوادث انسان ساخت بیشترین سهم را به خود اختصاص داده و عموماً خسارات زیادی به کشور وارد میکند.
اینکه گفته میشود حوادث طبیعی بالفطره باعث به وجود آمدن بحران نمیشود، درست نیست. باید پذیرفت و باور کرد فرقی ندارد کجای دنیا، اما به هر حال اتفاق گریز ناپذیر بوده و قدرت طبیعت حتی از برترین مدیریتها هم قویتر است، اما قطعا این استدلال توجیحی جایگزین نقدهای موجود نخواهد بود. یک نکته در این میان وجود دارد مبنی بر اینکه عدم درست مدیریت که مبنای آن زیرساختهای غلط است، میزان آسیب پذیری جامعه را بالقوه خطرناک خواهد کرد.
سیاستگذاری درست، تهیه و تنظیم قوانین و استانداردهای لازم و اجرای مناسب آنها، آسیبپذیری جامعه را کاهش داده و بالاتر از آن جان و مال مردم را حفظ خواهد کرد. به دنبال وضعیت پیش آمده در حادثه اخیر، نارضایتی از عملکرد نظام مدیریت سوانح در کشور یکبار دیگر سر زبانها افتاده است. موضوعی که اختصاص به این دولت یا دولت دیگر ندارد بلکه نیازمند آسیب شناسی دراین حوزه است.
اهمیت این موضوع همواره در روزهای ابتدایی حوادث به شکل قابل توجهی پررنگ میشود تا جایی که پیشنهاداتی هم تا به حال مطرح شده است. وجه مشترک همه پیشنهادها، تغییر ساختار مدیریت سوانح در کشور است. طرح تشکیل وزارت مدیریت بحران و ادغام کلیه نهادهای امدادی در آن از جمله موارد است که سابقه آن هم به سال ۹۷ بر میگردد و سالهای بعد و در مجالس بعدی با پشنهادات گستردهتر و تغییراتی دیگری رو به رو شد، اما در نهایت به جای نرسیده است.
فارغ از طرحهای بی سرانجامی که معلوم نیست به کجا برسد، در حالت کلی مدیریت بحران در کشور ما دارای ایراداتی است. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی که خرداد ماه امسال آن را منتشر کرده است، ارزیابی اجتماعی از سیاست ادغام نهادهای امدادی و تشکیل وزارت مدیریت بحران انجام داده است.در این ارزیابی آسیب شناسی نظام مدیریت بحران در ایران به رشته تحریر در آمده است که در ادامه به آن اشاره میشود:
۱- تغییر پیاپی ساختار و قوانین
۲- تقدم بخشیدن به راهبردهای عملیاتی» پس از حادثه به جای راهبرد پیشگیری
۳- نبود برنامه رسانهای جامع در حوزه مدیریت بحران
۴- نبود نقشه راه جامع برای کاهش خطر بلایا
۵- ضعف زیرساختهای لازم مدیریت شهری و روستایی
۶- نداشتن مدیریت واحد و پشتیبانی لازم برای مدیریت بحران
۷- بهره نگرفتن منسجم از مشارکت مردمی و سازمانهای مردم نهاد در مدیریت بحران
طبق این گزارش مشکل اساسی مدیریت بحران در کشور ما این است که صرف نگاه پسینی بوده و به رویکرد عملیاتی در حین یا پس از حوادث اضطراری و غیرمترقبه تقلیل یافته است. تجربه بلایای متعدد در کشور ما ضرورت توجه به امر پیشگیری از ایجاد بحران و فعالیت در عرصههای کاهش خطرپذیری و ارتقای تاب آوری را جدیتر کرده است.
ضعف در زمینه رویکرد پس از بحران در همین حادثه اخیر تا جایی بوده که حتی اطلاع رسانی صحیح هم صورت نگرفته است. عدم هدایت مدرست و به موقع مردم در حوادث، همواره بر شدت بحران میافزاید و این در حالی بوده که ظرفیت شبکههای اجتماعی و فضای مجازی و تأثیر آنها در زمان مدیریت بحران غیرقابل انکار است.
فقدان روشهای پیشگیرانه و تأکید و پافشاری در تخصیص بودجه به امر پیشگیری و کم کردن دامنه بحران و تابآور نمودن کلیه فضاها و بافتهای شهری و روستایی تحت خطر در سطح کشور یکی دیگر از نقدهای موجود است.
ناهماهنگی میان دستگاه ها، عدم وجود برنامههای راهبردی و همچنین ضعف بدنه کارشناسی و مدیریتی متخصص این حوزه از دیگر مشکلاتی است که و لازمه آن اقتدار کافی برای اجرایی شدن تصمیمات کلان است. اقتداری که باید آن را به نهادی خاص واگذار کرد.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی کنترل ظرفیت زیستی شهرها و روستاها، ساماندهی حاشیه نشینی و سکونت گاههای غیررسمی، همراه با توسعه عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی، افزایش ضریب ایمنی در مدیریت توسعه و تأکید بر مباحث توسعه پایدار و توجه ویژه به محیطزیست را از مصادیق امر پیشگیری در نظر گرفته که باید برای آن چاره اندیشی کرد.
در نهایت ۸ پیشنهاد در زمینه مدیریت بحران مطرح شده است که در ادامه میخوانید:
یک: ارتقای جایگاه سازمان مدیریت بحران از ذیل وزارت کشور به ذیل معاونت رئیس جمهوری
دو: افزایش ضمانت اجرایی تصمیمات سازمان مدیریت بحران
سه: افزایش توان کارشناسی سازمان مدیر یت بحران
چهار: لزوم تدوین نظام مدیریت خطر حوادث و بلایا براساس نظام منطقهای
پنج: تقویت ابعاد نظارتی نظام مدیریت بحران در کشور
شش: الزام به ارائه پیوست مدیریت بحران در طراحی و اجرای کلیه طرحها و برنامههای توسعهای و عمرانی
هفت: توجه بیشتر به مشارکت عمومی مردم در کلیه مراحل مدیریت خطر حوادث و بلایا
هشت: انجام یک پژوهش جامع و بین المللی در حوزه مدیریت بحران
در حالت کلی بررسی رخدادهای زیست محیطی سالهای اخیر و ارزیابی نحوه مدیریت بحرانهای طبیعی، لزوم تغییر در راهبردهای مدیریت بحران در کشور را نشان داده و تجدیدنظر در این زمینه را بدیهی میسازد.
نظر شما